داستان این فیلم (The man from earth) یک گفتگوی علمی-تخیلیِ هست بین چندتا دوست؛ روانشناس، باستان شناس، زیست شناس و ... که جمع شدند تا با «دکتر جان اولدمن»، دوستشون، که داره ترکشون می کنه خداحافظی کنند.
چه می شد اگر یک نفر از اواخر دوران پارینه سنگی (Upper Paleolithic) تا به امروز زنده مانده باشه؟ این سوالیه که گفتگوها پیرامون آن شکل می گیره. جان کسی هست که تا به امروز چهارده هزار سال پیوسته بدون مرگ زندگی کرده. او باید هر ده سال محل زندگی اش را عوض کنه چون اطرافیان اش به تدریج متوجه می شوند که او پیر نمی شه. او دوران آتش و شکار و غارنشینی را به یاد داره! او حمورابی را دیده. همینطور بودا را و خداهای بسیاری را که به وجود آمده اند و از بین رفته اند و مذهب ها و همین طور گونه ها. او یاد گرفته که چطور خودش را گاهی به مردن بزنه. او یک نقاشی اصل از دوست قدیمی اش ونگوگ داره و یک کمان از دوران غارنشینی. و دست آخر اینکه همه ی آدم هایی که او دیده، کار کرده، با اونها ازدواج کرده یا دوستشون داشته مرده اند. ایده ی فیلم برای من بسیار هیجان انگیز بود. تصور اینکه چندتا راه گوناگون برای بازگو کردن این داستان می تونه وجود داشته باشه؟
بعد از این فیلم به ذهنم رسید که ما همه تاریخ زیادی می دونیم فقط اگه ارتباط بین دوره ها را طوری منطقی و با زمانبندی درست پیدا کنیم، می تونیم یکی از این داستان ها بسازیم. آیا دوست دارید این فیلم را ببینید؟ -اگه ندیدید. من می خوام ادعا کنم که اگه از این نوشته لذت بردید احتمالن از فیلم هم لذت می برید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر