۱۳۸۸ خرداد ۴, دوشنبه

سیستم های ذخیره سازی اطلاعات پنج بعدی

یک خبر خیلی جالب خوندم که برای ذخیره سازی اطلاعات از نانوسیم های طلا استفاده شده. نانوسیم یعنی یک تکه سیم در ابعاد کمتر از 100 نانومتری (کمتر از یک به ده میلیونیم متر). فیزیک خاص این ابعاد ترکیبی از فیزیک کلاسیک و کوانتوم هست.


در مقاله ای که خواندم، توضیح داده شده است که چگونه با تاباندن نور ردیف های نانوسیم های طلا را به طور کنترل شده ذوب کرده و تغییرشکل می دهند. در واقع با کنترل ابعاد نانوسیم ها، حساسیت آنها به پرتوی نور تابشی (که آنها را ذوب کرده و تغییرشکل می هد) به دلخواه قابل کنترل می شود. حالا اگر این نانوسیم های خیلی کوچک را به طور مرتب و دلخواه در صفحه ی دیسک مورد نظرمان بچینیم یک "سی-دی" جدید داریم که قابلیت ذخیره سازی اطلاعات در آن خیلی بالاست (1.1 ترابایت بر سانتیمتر مکعب (سه بعد)).


به این نسل از سیستم ها لقب پنج بعدی داده اند چون به زاویه ی تابش (سه بعد فضایی)، طول موج و قطبی ات نور حساس هستند.


من در یک پست توضیح داده بودم که چطور نقطه ی ذوب مواد به اندازه ی آنها وابسته است. در اینجا، تغییر طول موج در واقع تغییر میزان انرژی حرارتی است که بر روی نانوسیسم ها اعمال می شود. یعنی مثلن اگر پرتویی با طول موج نور زرد بتابانیم، برخی از نانوسیسم ها تغییرشگل می دهند اما برخی دیگر که نقطه ی ذوب بالاتری دارند تغییری نمی کنند.


۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۴, دوشنبه

precision against significance

در مطلب قبلی، درباره ی «دقت» (precision) در یک کار، در مقابل «مقصود» (significance) از انجام آن کار سوالی پرسیدم که به نظر شما «از نظر اخلاقی کدام مهم تر است؟»


در تصویر طنز آمیزی که در آنجا آورده بودم، نشان داده شده که «دقت زیاد» باعث به خطر افتادن جان یک نفر شده، و نه تنها از نظر اخلاقی ایراد دارد بلکه خنده دار هم هست. اما اجازه بدهید با مثال واقعی تر رابطه ی اخلاقی را که منظور من بوده بیشتر توضیح بدهم.


فرض کنیم شما مهندس ساخت یک پل مهم هستید و در هنگام کار متوجه می شوید که قسمتی از پل مطابق با استانداردهایی که در نقشه ی پل وجود دارد نیست. وقتی بیشتر بررسی می کنید متوجه می شوید که برای رسیدن به آن استانداردها چاره ای ندارید جز اینکه آن قسمت از پل را از نو بسازید. این مساله را با مدیر پروژه (که او هم یک مهندس در رشته صنایع است) در میان می گذارید و او نیز مساله را بررسی می کند. از نظر مدیر پروژه این کار هزینه ی خیلی زیادی خواهد داشت و مقرون به صرفه نیست. او حتی برای منصرف کردن شما آمار و ارقام معتبری از ساخت پل های دیگری را به شما نشان می دهد که همگی درباره ی این استاندارد به خصوص با نتایج شما تفاوت چندانی ندارند.


شما به عنوان مهندس ساخت پل چه می کنید؟ از طرفی دقت در کار شما رعایت نشده است و ممکن است در آینده برای استفاده کنندگانِ از پل خطرساز باشد و از طرف دیگر به نظر مدیر پروژه این مقدار از دقت برای رسیدن به هدف کافی است. آیا ممکن است که دقت شما در اینجا (مانند چیزی که در تصویر طنز آمیز دیدیم) زیادی بوده باشد؟


دقت کنیم!


این تصویر را در راهنمای نرم افزار متلب دیدم که در پایین توضیحات درباره منطق فازی آورده شده بود. همانطور که می بینید این تصویر مقایسه ای بین دقت و هدف در انجام کار است. منظور این عکس که پر واضح است، اما به نظر شما از نظر اخلاقی کدام مهم تر است؟


من هم بعدن چیزی در این باره خواهم نوشت.


۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۳, یکشنبه

دور افتاده ترین نقطه ی دنیا کجاست؟


«کمتر از 10 درصد از سطح روی زمین است که فاصله زمینی بیشتر از 48 ساعت نزدیک ترین شهر دارد.»


این نتیجه ی تحقیقاتی بر روی مسیرهای دسترسی در زمین هست که توسط یک گروه ایتالیایی به دست آمده.




نقشه ی بالا که به وسیله ی این گروه تهیه شده، توزیع رفت و آمدها در بین شهرهایی با بیش از 50000 نفر جمعیت را نشان می ده. می شود گفت که این شکل یک گراف هست که رنگ نقاط، شدت رفت و آمد را نشان می دهد؛ در این شکل نقاط روشن تر یعنی مکان های با دسترسی سریع تر.


دسترسی به یک مکان به دو عامل مهم بستگی دارد؛ اول تکنولوژی (امکانات) که برای جابه جایی استفاده می شود، مانند راه ها، و دوم فاصله ی بین ما و آن مکان. مثلن در آمریکای شمالی، اروپا و هند میزان دسترسی بالاست. اما می توان گفت که امکانات حمل و نقل دلیل دسترسی سریع در آمریکا هست، در حالی که در هند نزدیکی بین شهرها و جمعیت زیاد نقش مهم تری در دسترسی سریع دارد.


بر اساس این تحقیق دورافتاده ترین نقطه روی زمین جایی در فلات تبت است که تا شهر لهاسا حدود سه هفته فاصله دارد؛ یک روز با خودرو و 20 روز پیاده. این به نظرم جالب بود، چون من فکر می کردم دورافتاده ترین جا باید در قطب شمال یا جنوب باشد.


یکی دیگر از نتایج جالب، تصویر گراف مسیرهای راه آهن در دنیا هست که در اینجا می بینید.



این نقشه نشان می دهد که توزیع راه آهن و توزیع مناطق با دسترسی بالا (نقاط روشن در شکل اول) تا حد زیادی برهم منطبق هستند. این به معنی آن است که جابه جایی ریلی نقش زیادی در میزان دسترسی دارد. همانطور که می بینید، متاسفانه وضعیت ایران هم از این بابت خوب نیس.


توضیح تکمیلی: اگر روی عکس ها کلیک کنید، می توانید آنها را در اندازه ی بزرگ تر ببینید.


منبع: نیو-ساینتیست


۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۱, جمعه

رانندگی با دنده و کلاچ


دست آخر و بعد از کلی امروزوفردا کردن، برای گرفتن گواهینامه ی رانندگی ثبت نام کردم. راستش کمی قبل تر اصلن به خودرو و رانندگی فکر نمی کردم. از ترس و دلهره ی رانندگی برای اولین بار که بگذریم : )، شگفت انگیزترین چیزی که دیدم ابزار کنترل خودرو بود که در اولین نگاه به نظرم خیلی ابتدایی و ناکارآمد آمدن. کلاچ و دنده واقعن ابزار مسخره و غیرقابل اعتمادی هستند. من که بی نهایت شگفت زده شدم.

راستش قبل از این، آمار مرگ ومیر در تصادف های رانندگی برای من خیلی عجیب بود، اما حالا دیگه خیلی مراقبم، چون به نظرم هر خودروی در حال حرکت یک ماشین خطرساز با احتمال موفقیت بالا هست. به علاوه حالا دیگه به نظرم کلمه «تصادف» واقعن کلمه مناسبی برای این برخوردها نیست، چون اساسن استفاده از این ابزار «احتمال» خطر بالایی دارد و زیاد شبیه تصادف نیست!

البته من از خودروهای دنده-خودکار چیزی نمی دانم، اما به گمانم خیلی بهتر از خودروهای معمولی باشند.